
به گزارش پایگاه خبری پیک چاپار: اشکان نظری اقدم متولد دهم آذر ماه 1371 خورشیدی دارای مدرک کارشناسی معماری و حسابدار دغدغه مند ایران و یوتوپیاهای ذهن خود، صحبت های جالبی راجع به مسائل و زوایای پنهان راهنمایان تخصصی گردشگری و مجموعه داران اقلام تاریخی دارد.
اشکان درود برشما ، کمی خودت را برای خوانندگان این گفتگو به بیانی ساده معرفی کنید چه تفسیری از خودت داری و به عنوان یک راهنمای تخصصی بنای تاریخی، کارشناس معماری و مجموعه دار، تور لیدری یا همان (گشت بری)را از چه سنی آغاز کردید؟
سلام و درود بر شما و مخاطبان ارجمند پایگاه خبری پیک چاپار، من اشکان نظری هستم. در دبیرستان ریاضی فیزیک و در دانشگاه مهندسی معماری خوندم. گشت بری رو من از دوره ی تحصیل در دانشگاه آغاز کردم. زمانی که با اردوی کلاسی به شیراز رفته بودیم اونجا توضیحاتی از ارگ کریمخان شیراز، نارنجستان قوام، باغ پاسارگاد و پارسه به همکلاسی هام دادم. کاخ سعد آباد و نیاروان هم به صورت محدود با جمع دوستان که میرفتیم توضیحاتی که بلد بودم ارائه می دادم.
نظر شما راجع به شیوه تفسیر و معرفی بناهای تاریخی در ایران چیست و راهنمای گردشگری آثار تاریخی چه تاثیری بر رشد و آگاهی جامعه ایران و جامعه جهانی دارد؟
این کار در جهت دادن به تفکر ملی، اجتماعی و اقتصادی جامعه بسیار با اهمیت و تاثیر گذار است. که اگر جهت نادرست داده بشه میتونه بسیار مخرب باشه و هزینه و تاوان سختی باید داد تا اون مسیر دهی غلط جایگزین مسیر درست بشود. و در این دوره ی مدرن خوشبختانه با وجود فضای مجازی به رغم همهی صفحههای زرد، صفحات افراد متخصص هم دیده میشه و مجال دادن اطلاعات تخصصی تر هم فراهم آمده، اما یک بخشی از اطلاع رسانیها از طریق جدای این فضا و در تورها انجام میشه. بنابراین این تعامل فضای مجازی و اطلاعات درست یک گشت بر میتواند تاثیر عمیقی بر افزایش اطلاعات جامعه داشته باشد.
داستان سکه و اسکناس و به طور کلی تاریخ و این شِق از تاریخ که من دنبال میکنم برمی گردد به دوران کودکی یعنی زمانی که هنوز مدرسه هم نمیرفتم و سواد خواندن و نوشتن هم نداشتم و از همان دوران علاقه به کتاب داستانهای شاه و پری و شاهزاده و قلعه و قصر و تاج و تخت داشتم. پدر یا مادر مجبور بودند کتاب داستان های دارای تصاویر مربوط را کنار تخت من قبل از خواب بخوانند. به نحوی که تصویر کتاب رو به روی صورت من باشه. یا مثلا کارتونهای والت دیزنی که میدیدم و شروع میکردم به کشیدن نقاشی این داستان ها و حتی یک زمانی دیگر کتاب داستانها اغنا نمیکرد و خودم کتاب داستان رامیساختم! و نقاشی میکشیدم.
سال چهارم ابتدایی درس تاریخ به سرفصل دروس اضافه شد. بسیار ذوق و شوق داشتم برای این درس چون خیلی اسامی و پیشامد های تاریخی برای من آشنا بود و خیلی راحت حفظ میشدم و درک می کردم مسائل تاریخی کتاب رو و به طبع نمره ی خوبی هم میگرفتم. شروع مقطع راهنمایی مصادف بود با اولین جمع آوری کلکسیون با راهنمایی پدرم. ایشان تعریف می کرد که قبل از انقلاب با یکی از دوستانش تمبر جمع میکردند و دو تا آلبوم کامل از تمبرهای دهه ی پنجاه داشته و بعد از انقلاب به علت ترسی که یکی از اقوام به دل مادربزرگم انداخته بود باعث شد هر دو آلبوم تمبر پدرم در آتش هراس از رخدادهای انقلاب بسوزه و وقتی که من به سن راهنمایی رسیدم و بسیار ذوق و شوق داشتم به این اشیای تاریخی، منو با خودش به چهارراه استانبول می برد و اسکناس میخریدم و در کنارش تک و توک تمبر و سکه هم می خریدم.
ولی بیشتر اسکناس. چون قیمت اسکناس ها خیلی بالاتر از تمبر میرفت از همون اول تأکید داشت که طرف تمبر نروم و اسکناس جمع کنم. و من با هدیه نقدی روز تولد یا عیدی نوروز پول هام رو پس انداز می کردم و با پدرم به چهارراه استانبول میرفتیم و اسکناس می خریدیم.
حسب علاقهی کودکیم به داستان شاه و پریان و تاج و تخت و ... بعدها که تمبر هم اضافه شد به علاقمندی جمع آوری های کلکسیون شخصی ام، برای جمع آوری موضوعات سلطنتی بیشتر مدنظرم قرار گرفت. و الان تمرکز جمع آوری تمبررا به صورت موضوعی نه سال به سال، روی موضوعات سلطنتی، کاخ ها، مراسم تاجگذاری، مراسم و سالگردهای سلطنتی و جواهرات سلطنتی هست. در جمع آوری کتاب هم همینطور هست.
راجع به کاخ مرمر برایمان بگویید، کاخی کمتر دیده شده و کمتر شناخته شده که تا سالها بازدید آن برای عموم مردم غیر ممکن بود و بعد از انقلاب محل اقامت، تردد و دفتر سیاسیون بوده است. چطور توانستی بلافاصله با باز شدن درب آن به روی مردم ارتباط بگیری و نخستین فردی باشی که از بیرون معرفی و تفسیر خوبی از کاخ ارائه دهد؟
در مورد کاخ مرمر هم شناخت کاخ مرمر برمیگرده به دوران شروع مقطع راهنمایی، زمانی که یک قطعه اسکناس صد ریالی متعلق به سال 54 یا 55 بود خریده بودم که پشت آن تصویر موزهی پهلوی بود. سال بعد متوجه شدم که اسم این موزه درواقع کاخ مرمر هست. و از گوگل اطلاعات نصفه نیمه ای تونستم جمع آوری کنم.
از چهارم ابتدایی به بعد که درس تاریخ اضافه شد به دروس مدرسه، فضای تاریخ در کنار تخیلات و انیمیشن قصر ها و قلعه ها و موضوعات سلطنتی، بیشتر از پیش در فکرم رنگ گرفت و با کاخ موزه ها آشنا شدم و کاخ گلستان و کاخ سعد آباد و نیاوران و مطالعه من از کتاب داستان رفت به سمت رمان های تاریخی ترجمه ی ذبیح الله منصوری و بعد از اون کتاب خاطرات شخصیت های دربار پهلوی و خانواده ی سلطنتی. و در این سالها که شروع کردم به جمع آوری این اطلاعات در لالوی ورقها که تک و توک نام کاخ مرمر هم دیده می شد.
فیلم های مستندی که میدیدم در تلویزیون چشم و گوشم دنبال این موضوعات بود بعد از اون مدام دیگه قطره چکانی این اطلاعات رو از کتاب خاطرات و جاهای مختلف میشنیدم و میدیدم و در ذهن ثبت می کردم. خوب در آن زمان کاخ مرمر هم مثل عمارات دیگر مجموعه همیشه محصور و محفوظ بود و اجازه ی بازدید نداشت.
کما اینکه حالا هم به روی مردم بسته هست و منطقه امنیتی و نظامی محسوب میشود. درصورتی که در خیلی از کشور های توسعه یافته مراکز حکومتی در مواقعی از سال بازدید عمومی به صورت تور دارند و این برای من خیلی سخت بود که این گنجینه های ارزشمند هنر و معماری حتی با رعایت نکات امنیتی اجازه ی بازدید نداشت.
و همینطور خود این بنا و تزییناتی که داشت چکیده ی هنر ایران بود و در قفل و بست. پس وقتی که بعد از سالها برای اولین بار به روی مردم بازگشایی شد با اشتیاق هرچه تمام تر به سراغش رفتم و متاسفانه بعد از یکی دو هفته مجددا به علت کرونا بسته شد.
و بعد از گذشت مدتی که برای من یک عمر گذشت مجددا با در نظر گرفتن پروتکلهای بهداشتی باز شد. چون تشنه ی تازه به آب رسیده ای بودم که یک جرعه از آن رود پر آب را دادن و دیگه آب رو از او مجددا دریغ کردند. خلاصه بعد از این مدت سال 1401 در یکی از صفحات مجازی خواندم که موزه های میراث همیار میگیرند. 1401 در کاخ گلستان همیار شدم ولی از فضای تبعیض آمیزش زیاد راضی نبودم.
برای نوروز 1402 از کاخ مرمر استعلام گرفتم که گفتند همیار قبول میکنند و من با اشتیاق فراوان رفتم و همیار نوروزی 1402 و 1403 در کاخ مرمر شدم. بسیار بیش از پیش آموختم و آورده ی زیادی برام داشت. همینطور در این سالها کتاب های عالی که چاپ قبل و بعد از انقلاب هم هستند در مورد کاخ مرمر به عنوان منبع این بنا پیدا کردم و به مجموعه ی خودم اضافه کردم و برای تور هام بسیار استفاده می کنم.
رشته تحصیلی شما معماری است. این مورد در تفسیر کاخ برای بازدیدکنندگان و جویندگان تاریخ، برای شیوه کار شما چقدر مؤثر بوده؟
رشته ی معماری خیلی زیاد تاثیر داره در تفاسیر درست تر برای بازدید کننده ها. مهندسی معماری از علوم میان رشتهای هست. در این رشته از تاریخ و نقاشی ، تا جامعه شناسی و اقتصاد و تکنولوژی و ... و از همه پررنگ تر هنر نقاشی و تاریخ و خود بنا و ساختمان و سبک ساخت بنا و... بنابراین کسی که علاقه به این موضوعات داشته باشه و درس آکادمیکش رو خونده باشه میتونه اطلاعات درست تری رو در ذهن داشته باشه. البته تور لیدری خب ترکیبی از اطلاعات درست و ارائه ی خوب هست. که اون بخش ارایه ی خوب رو هم ما در ژوژمان ها یا پروژه ها معمولا داریم. خب به نحو بیشتر و بهتر می بایست در تور لیدری هم لحاظ کنیم.
گردشگران و پژوهشگران در بازدید از بنای تاریخی، به کدام بخش آن بیشتر توجه می کنند؟ بخش تاریخ و اشخاص بنا و رویدادهای آن یا بخش معماری یا موارد فنی؟
گردشگران معمولا درمورد بناهای تاریخی البته من بیشتر روی کاخ های تهران متمرکز هستم، بیشتر بازدید کننده ها در نگاه اول به تزیینات و شکوه بنا توجه دارند. و بعد از اون به هر آنچه که تور لیدر به خوبی و با جذابیت ارائه بدهد توجه میکنند.
مشکلات و موانع پیش روی گردشگری و میراث فرهنگی را از دید خود چگونه ارزیابی می کنید؟
به طور کلی اگر بخواهیم در کشورمان موانع صنعت گردشگری رو بررسی کنیم اول از همه مشکلات اقتصادی کشور و تورم هست. دوم روابط پیچیده ی سیاسی که از حالت عادی کشور رو خارج میکنه و بحران های امنیت داخلی که مانع از ورود توریست هست و مشکلاتی از این دست که صنعت کلان توریست رو دستخوش ضربات مهلک کرده. بعد از اون مسایل جزیی تر که به نظرم یک بخشی برمیگرده به آژانسها، مردم و تورلیدر ها، رفتار های نا به جا، اطلاعات نادرست و از این دست اشکالات. و یکی از موارد ممنوع بودن ورود به بخشی از بناهای تاریخی هست که در محوطه های نظامی قرار گرفتن. کاخ عشرت آباد، همین مجموعه ی پاستور، کاخ فرح آباد و ... که امیدواریم مثل کاخ مرمر به روی مردم بازگشایی بشوند.
بازخوردهای بازدیدکنندگان از کاخ مرمر با اجرای خوت را چگونه ارزیابی می کنی؟
بازخوردها شکر خدا خوب بوده معمولا هم اینطوریه که در مورد کاخ مرمر با یک گروه کوچک وارد میشم در انتها تعداد زیادی همراه میشن و تاجایی که محل تور خودم نباشه در حد اقتضا و ضایع نشدن حق افراد تحمل میکنم. درمورد کاخ مرمر اون چیزی که مورد توجهشونه و بازخورد بیشتری داره قسمتهایی هست که در تور های دیگه کمتر پیدا میشه توضیحاتی که روی تصاویر میدم.
از بخش های دیده نشده ی محوطه و اتفاقاتی که در این محل افتاده و این خیلی بازخورد های خوبی داشته از طرف بازدید کننده برام. در تمام تور های کاخ مرمر که بردم یکی از دوستان اونم چون عجله داشت بهم گفته بود که کوتاه تر باشه و در همون تور فرد دیگه ای بهم گفته بود سر ویترین ها یکم بیشتر می موندیم بهتر بود.
چالش هایی که در این مدت که راهنمای کاخ هستی و با آن روبه رو می شوی، بیشتر شامل چه مواردی می شود ؟
چالش هایی که داشتم رو گاهی نمیتوانم تعریف کنم. ولی یه بخش بزرگیش مربوط میشه به امنیتی بودن این محوطه که خب ایراداتی که به پوشش گردشگران وارد می شود و یا اینکه حتما باید با کارت شناسایی وارد مجموعه بشوند البته قبلا بسیار سختگیری بیشتری می شد ولی الان کمتر شده و خداروشکر ولی همچنان سختگیری هایی اعمال میشه. و بعد از اون مراقبت از اموال و در و دیوار های کاخ مرمر هست که خب دیوار ها و در ها پوشیده از بوم نقاشی یا حتی سنگ مرمر های با ارزش هست که باعث میشه مراقبت ما چند برابر بشه با این حال بعضا چالش داریم با بازدید کننده هایی که در فضا به قدری هیجان زده می شوند که با وجود توصیه های اولیه ای که کردیم مجددا دست بر در و دیوار میکشن و مجبور به دادن تذکر هستیم.
عجیب ترین مواردی که در گشت بری های خود در طول این مدت تجربه کرده ای، شامل چه نکاتی بوده است؟
یکی از عجیب ترین اتفاقات زمانی بود که در سرسرای کاخ مشغول توضیح ترور دوم محمدرضاشاه پهلوی بودم و پیرمردی محترم تاریخ تروری که گفتم رو اصلاح کرد. بعدا که پرسیدم از ایشون که چطور تاریخ دقیق ترور رو یادتونه گفت من روز شیفت خدمت سربازیم بود که پادشاه ترور شد. گفت من خدمت سربازیم در گارد شاهنشاهی بود و من و هم خدمتیم که پسر خاله ی رضا شمس آبادی بود اون روز پستمون جلوی کاخ ملکه ی مادر بود که در همسایگی نزدیک کاخ مرمر هست. و اون روز رضا شمس آبادی پسر خاله ی هم خدمتیم پادشاه رو ترور کرد و بعد از اون این همخدمتی من رو هم بردن برای بازجویی و سوال جواب، و یه سری توضیحات و جزییات از مراسم تعویض گارد به من گفت که خیلی برام جالب بود.
راهنمایی و توصیه شما به مردم در خصوص بازدید از ابنیه تاریخی و مطالعه تاریخ چیست؟
از اونجایی که تاریخ و دانستن تاریخ در شکلگیری عقاید و جهانبینی آدمها بسیار مهمه ، توصیه ی من اینه که تا جای ممکن با تور های تخصصی تر به بازدید از ابنیه و موزه ها برن یا حداقل سوالاتشون رو هرچقدر هم ساده از کارمندان، کارشناسان داخل موزه بپرسن و به یک کارمند هم بسنده نکنن از چندین نفر بپرسن تا تضادی در جواب ها اگر بود جواب قطعی تری بتونن پیدا کنند. دیدن تنهایی بنا یه بخش از اوقات فراغت و لذت بردن میتونه باشه ولی با تورخوب رفتن یا سوال کردن از راهنماها و کارمندان دلسوز و با اشتیاق میتونه تجربه ی جدیدی از موزه گردی به شما بده و نکات خیلی خیلی زیادی به شما آموزش بده. و به قوانین حفظ آثار و بناها اهمیت ویژه بدن.
تورلیدری یا گشت بری می تواند یک شغل پردرآمد و مفید باشد؟ راهنمای گردشگری باید چه ویژگی هایی داشته باشد؟
قطعا درصورتی که برای مخاطب عام جذابیت داشته باشد و مخاطب زیادی از اقشار مختلف داشته باشد میتواند پر درآمد باشد. در این مورد پوپولیست بودن تورلیدر می تواند بسیار درآمد زا باشد. اما دانستن شرایط بازار کار و مقوله ی اقتصادی این صنعت هم بسیار کمک کننده هست برای ایده آل تر شدن درآمد های راهنمای گردشگری.
اما راهنمای گردشگری ایده آل باید این ویژگی های مهم و کلیدی داشته باشد اول دانسته های درست و کافی و دوم نحوه ی بیان درست و جذاب و سوم مدیریت درست جمعیت، شامل مدیریت مواقع بحرانی، مواقعی که تور از حالت عادی به هر طریقی خارج میشود و توانایی مدیریت درست این شرایط ...
توصیه شما به نوجوانان و جوانانی که حرکت فرهنگی مجموعه داری را پیش گرفتند چیست؟ و اگر بخواهند برای مجموعه داری سکه، تمبر یا اسکناس را انتخاب کنند، با توجه به شرایط کنونی، انتخاب و خرید کدام را در ابتدای راه پیشنهاد می کنید؟
کد خبر: 18154 - منبع خبر: پایگاه خبری پیک چاپار